محل تبلیغات شما

و چنین خطاب آسمانی بر منی طنین افکند:

ای ابراهیم! رها ساز اسماعیلت را تا صله‏ی عطا در دامن وفای تو نهم … .

منی» مسلخ عشق است؛ سرزمین طاعت و بندگی و قربان»، تجسم سر تسلیم به فرمان دوست نهادن؛ بی‏هیچ چون و چرا.

مگر نه این‏که هر که گفت عاشق است و معشوق، جان شیرین از او طلب کند، بی‏درنگ دریغ نخواهد کرد؟ خلیل هم سر به فرمان حبیب، از جان شیرین ترش را، همه‏ی تعلقات و دلخوشی‏هایش به این پهنه‏ی خاکی را در طبق اخلاص، قربانی پیشگاه محبوب یکتایش می‏کند.

هنوز هم شنیده می‏شود صدای ملایک، که مبهوت، چشم به زمین دوخته‏اند. یا رب! چه می‏شود ابراهیم را؟ این خنجر تیز، حنجره‏ی اسماعیل، نور دیدگانش را خواهد درید! اسماعیل، یگانه فرزند دلبندش!

و این بار ابراهیم عاشقی است که زنجیرهای تعلق را از پای روح بلندش، باز کرد و بذر تردید را از خاک دل برچید. صبورانه، از دل، رشته‏ی مهر پدری را گسست و دشنه‏ای تیز در دست، مهیای قربانی شد؛ بازگرداندن امانتی که روزگاری نه چندان دور، به وی عطا گردیده بود. قربان» عید ابراهیم است و ابراهیمی شدن، دل از بند تعلقات بریدن و به دوست ملحق شدن. قربان»، عید عاشقان است و عید قلب‏هایی که خلوتگه محبوب یکتاست.

حلول ماه ربیع الاول مبارک

برنامه های فرهنگی انجام شده در هفته کودک

هفته دفاع مقدس گرامی باد

ابراهیم ,عید ,عطا ,می‏شود ,قربانی ,محبوب ,است و ,را از ,به فرمان ,جان شیرین ,برچید صبورانه،

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فعالیت های بهار موسوی بصراوی نژاد physics